خلاصه داستان: فیلم هلن، داستان دختری به نام هلن را روایت میکند که قرار است به ایتالیا برود اما به علت گرفتاری های خانواده، مسیر دیگری در پیش میگیرد و زندگیاش دستخوش تغییرات میشود...
خلاصه داستان: فیلم حکایت عاشقی، قصه عشق پررنگ یک خبرنگار ایرانی به یکی از بازماندگان فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه را به تصویر میکشد. در این روایت عاشقانه، شخصیتها در دل مصیبت و در میان مرگ و زندگی، به عشق و ایمان چنگ میزنند تا مقاومت کرده و حیات انسانی خود را حفظ کنند...
خلاصه داستان: فیلم فصل نرگس با موضوع اهدای عضو، قصه آدمهای مختلفی را همزمان روایت میکند تا در انتهای فیلم همه آنها را در نقاط مشترکی به هم مربوط سازد...
خلاصه داستان: فیلم فرشته ها باهم می آیند، این فیلم داستان یک روحانی جوان به نام احمد است که با همسرش لیلا در حالی با تنگدستی روزگار سپری میکنند که صاحب سه فرزند همزمان میشوند...
خلاصه داستان: فیلم فراری ماجرای دختر نوجوانی را روایت میکند که در پی آرزوهای واهی، از شهرستان به تهران آمده و چون جایی برای ماندن ندارد، شبها در بیمارستانها میماند. او با مرد مسافرکشی برخورد میکند و همراه میشود. مسافرکش با شنیدن صحبتهای دختر، در صدد کمک به او برمیآید...
خلاصه داستان: فیلم استرداد که داستان آن در سال ۱۳۳۲ میگذرد، یک درام تاریخی درباره اتفاقات جنگ جهانی دوم و ورود نیروهای متحدین و متفقین به ایران است. این فیلم به ماجرای غرامتی اشاره میکند که شامل یازده تُن طلا بود و باید توسط شوروی بابت بدهی از جنگ جهانی دوم به ایران پرداخت میشد...
خلاصه داستان: سریال دل، داستان زوج عاشقی به نام رستا و آرش است که با وجود مشکلات زیاد بر سر راهشان و پس از کشمکشهای خانوادگی، بالاخره به روز عروسی میرسند اما همان شب اتفاق عجیبی رخ میدهد که زندگی هر دوی آنها را نابود میکند...
خلاصه داستان: فیلم عشق و جنون ماجرای مردی میانسالی است که پس از گذشت سال ها از یک سوء تفاهم برای گرفتن انتقام به تهران آمده، او با دختر و پسر جوانی برخورد میکند که زندگی عاشقانه و آرامی دارند. تقابل ذهن مغشوش مرد میانسال با سادگی و معصومیت آنها، زندگیشان را آشفته میکند...
خلاصه داستان: بیتا، وکیلی توانا و متخصص در پروندههای طلاق، زندگی موفقی با همسرش حمید دارد. اما زمانی که حمید به واسطه شغلش با میترا آشنا شده و با او ازدواج موقت میکند و میترا از او باردار میشود، زندگی آنها دچار بحران میگردد. حمید با انکار بارداری میترا، ادعای وازکتومی میکند. دایی بانفوذ میترا، بیتا را وکیل او میکند تا حمید را تحت فشار قرار دهد و همین موضوع، بیتا را در مقابل واقعیت زندگی همسرش قرار میدهد و او باید برای ادامه زندگیاش تصمیم سختی بگیرد...
خلاصه داستان: احمد عزیزی، سرپرست بخش تعمیرات پالایشگاه آبادان، در حال آماده شدن برای مراسم خواستگاری دخترش سمیرا است. در همان روز، دختر دیگرش، ستاره، قصد سفر به تهران برای شرکت در جشن خداحافظی دوست دانشگاهیاش را دارد که با مخالفت شدید پدرش روبرو میشود. ستاره تصمیم میگیرد صبح بدون اجازه خانواده با هواپیما به تهران برود و ظهر برگردد، اما در بازگشت به دلیل کنسل شدن پرواز با مشکلاتی مواجه میشود. ستاره نزد عمهاش فرزانه میرود و در آنجا اتفاقاتی رخ میدهد که بحثهای عمیقی را میان اعضای خانواده ایجاد میکند و روابط آنها را به چالش میکشد...