خلاصه داستان: علی، دانشجوی پزشکی ایرانی، به همکلاسی خود کاریشما علاقهمند میشود. در حالی که خانواده کاریشما او را به ازدواج با مردی ثروتمند مجبور میکنند، علی تلاش میکند با حمایتهایش عشق را به زندگی کاریشما بازگرداند...
خلاصه داستان: اکرم، دختر نوجوانی که در خانوادهای فقیر زندگی میکند، پس از مرگ پدرش مسئولیت نگهداری از خانواده را بر عهده میگیرد. او با چالشهایی از جمله فقر، تهدید صاحبخانه، و مشکلات اجتماعی روبهرو است و تلاش میکند راهی برای بقای خانواده پیدا کند...
خلاصه داستان: گیتا، مادر متین، پس از حادثهای که برای پسرش رخ میدهد، با دلبستگیها و واقعیتهای تازهای در زندگی مواجه میشود و تلاش میکند با این تغییرات کنار بیاید...
خلاصه داستان: امیر و خاطره، در سالروز آشناییشان، تصمیم میگیرند با جا زدن خود بهجای افراد مختلف، شهر را کاوش کنند. اما این شیطنتها نتایج غیرمنتظرهای به دنبال دارد...
خلاصه داستان: فیلم هتل، داستان پسری به نام رامین است که طبق نقشه همسر سابقش برای بدست آوردن مقدار زیادی پول، باید وانمود کنند هنوز زن و شوهر هستند، آنها باید به جزیره کیش سفر کنند و این آغاز یک سفر پر از دردسر است...
خلاصه داستان: فیلم مصائب شیرین ۲، داستان دختری است که برای تولد هجده سالگی خود والدینش را به سفری عجیب از منچستر به لندن میبرد و آنها در طول این سفر گذشته خود را مرور میکنند...
خلاصه داستان: در جنوب شرقی استان سیستان و بلوچستان، یک بیوه بلوچ به نام بیبان تصمیم میگیرد سکوت کند و دیگر حرفی نزند. او با پسرش میران در خانه پدرشوهرش زندگی میکند. وقتی همبازی دوران کودکی او، همراز، به خانه برمیگردد، عشقی میانشان جان میگیرد؛ اما همه سعی میکنند بیبان را وادار کنند که این عشق ممنوعه را فراموش کند.
خلاصه داستان: در مراسم عروسی یک اتفاق ناگهانی باعث کشته شدن پدر خانواده میشود. یکی از اعضای خانواده مقتول به دنبال این است که بر هر شکل قصاص انجام شود و بخش دیگری از اعضای خانواده در برابر این خواسته مقاومت میکنند. کشمکش میان این دو گروه باعث شکل گیری شرایطی میشود که همه را درگیر میکند...
خلاصه داستان: داستان مردی را روایت میکند که در برقراری ارتباط با آدمها دچار مشکل است و در عوض تعامل بسیار خوبی با حیوانات دارد. او سالها دور از ایران زندگی کرده و حالا که بازگشته احساس میکند هیچیک از مردم را نمیشناسد...
خلاصه داستان: آقای ناصر ایزدی و خانم ایزدی توسط یکی از نمایندگان آژانس گردشگری به برزیل دعوت شدند. آنجلا (زن برزیلی) ناصر را بهعنوان نامزد سابق خود اشتباه فهمیده است و این موضوع، رویدادی چالش برانگیز برای سفر آنها است...